جدول جو
جدول جو

معنی قلعه رباح - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه رباح
(رَ)
قلعه ای است به اندلس. (آنندراج) (از متن اللغه). قلعه ای است به اندلس و از آن قلعه است محمد بن سعد لغوی و قاسم بن شارب فقیه و محمد بن یحیی نحوی. (منتهی الارب) (تاج العروس). نام شهری واقع در اندلس از اعمال طلیطله. (از معجم البلدان). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ بَ بَ)
دهی است از دهستان اندیکا بخش قلعۀ زراس شهرستان اهواز، واقع در 26هزارگزی شمال خاوری قلعۀ زراس. موقعجغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 105 تن، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ عَبْ با)
دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول، واقع در 13هزارگزی جنوب دزفول و 11هزارگزی جنوب اتومبیل رو شوشتر به دزفول. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری مالاریائی است. سکنۀ آن 100 تن است. آب آن از رود خانه دز و محصول آن غلات، برنج، کنجد و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و ساکنین از طایفۀ عشایر بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ قَ دَ)
دهی است از دهستان درو فرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 21هزارگزی خاور کرمانشاه و 3هزارگزی باختر چال قنبر. موقع جغرافیایی آن تپه، ماهور و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 80 تن است. آب آن از قنات کوچک و محصول آن غلات، دیم، حبوبات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و تابستان از راه چالاب قنبر اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
قلعه ای است در مدینه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ / عِ)
کوتوال. دژبان
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ رِ)
دهی است از بخش روانسر شهرستان سنندج، واقع در 16هزارگزی جنوب روانسر و 2هزارگزی باختر راه اتومبیل روکرمانشاه به روانسر، موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 198 تن، آب آن از رود خانه قره سو و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو عمومی دارد و در تابستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ نِ)
دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان، واقع در 11هزارگزی جنوب باختری قلعه کلات مرکز دهستان و 46هزارگزی شمال شوسۀ آرو به بهبهان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 170 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، برنج، پشم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی زنان قالی و قالیچه و جوال و پارچه بافی است. راه مالرو دارد. و ساکنین از طایفۀ دشمن زیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ رَ)
از شهرهای بزرگ اقلیم ولجه اندلس است و دارای بارویی است از سنگ وبازارها و حمامها و تجارتخانه ها دارد. (معجم البلدان). و رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 77 و نخبهالدهر دمشقی ص 243 و اسپانی و اسپانیا در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
دژبان، دژدار، قلعه بیگی، قلعه دار، کوتوال
فرهنگ واژه مترادف متضاد